۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

با خرید سی‌ دی‌های استاد شجریان آنها را نایاب کنیم

اکنون که استاد شجریان در حمایت از جنبش سبز و با "خوانندهٔ خس و خاشاک" نامیدن خود، مردانه به جنگ صدا و سیما و اربابانشان رفت و اجازه پخش آوازش را تا این زمان از رادیو سلب نموده، نوبت ماست که برای قدر دانی از وی سی‌ دی‌ها و نوار‌های ایشان را خریداری کنیم و با پخش بلند صدای آواز جادوییش از ماشین خود، همبستگیمان را با جنبش سبز نشان دهیم و باعث دلگرمی‌ او و دیگر یاران سبزمان شویم.

الان فرصت خوبی نیز برای آن عده از دوستان هست که شاید "اشتباها" یکی‌ دو تا از آلبوم‌های استاد را کپی غیر مجاز کرده بودند که حالا می‌‌توانند با خرید سی‌ دی‌های اریژینال، کلکسیون خود را تکمیل کرده و با "وجدان راحت" از صدای استاد لذت ببرند.

البته از خرید آلبوم‌هایی‌ که احیانا انتشارات "سروش" وابسته به صدا و سیما منتشر کرده خود داری کنید تا پولی به جیب آنها نرود.

پس به قول صمد آقا: حمله به سوی نوار فروشی‌ ها

۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

یک نویسنده خوب، یک نویسنده زنده است


با سلام دوباره خدمت همه دوستان و عرض معذرت از اینکه این تازه وارد با دادن ۴ تا رای به لینک‌های دیگر انرژیش سوخت و نتوانست در بحث‌های لینکی‌ که خودش داده شرکت کند. خصوصا عذر می‌‌خوام از پاتریک عزیز که بحثمان نیمه کاره ماند. چقدر خوب است که مطلب آدم مورد بحث قرار بگیرد و چه بد که خودش نتواند در بحث‌ها شرکت کند.

ممنون از همه کسانی‌ که با من هم عقیده بودن و مثبت دادن و تشکر از کسانی‌ که نظر دیگری داشتند و نقد نوشتند.

نمی‌ دانم که آیا همه کسانی‌ که نقد نوشته ‌اند کلّ مطلب من را نیز خوانده ‌اند یا خیر، چرا که پاسخ برخی‌ سوالات را می‌‌شد آنجا یافت.

خیلی‌‌ها انتقاد کرده ‌اند که چرا از بین این همه افراد نبوی باید تلویزیون راه بیندازد. اما اگر نبوی نه، پس آخر چه کسی‌؟ من هم نوشتم که اگر شخص دیگر و بهتری پیدا شد، او را حمایت کنیم. نمیشود که کسی‌ را مجبور به کاری که دوست ندارد کرد. نبوی تنها کسی‌ بوده که تا حالا پیشنهاد داده. امیدوارم که پیشنهادهای جدیدی هم از راه برسند که اقلاً از بین آنها امکان انتخاب داشته باشیم.

دوستانی‌ گفتند که نبوی توانایی این کار را ندارد و بهتر است که فقط به داشتن برنامه‌ای در این رسانه بسنده کند. نمی‌‌دانم تا چه حد با سوابق ابراهیم نبوی آشنا هستید. جدای از نویسندگی به جرات میشود از او به عنوان یکی‌ از آس‌های روزنامه نگاری ایران نام برد. نبوی حدود ۳۰ نشریه به راه انداخته که اکثر آنها از موفقترین‌ها بوده ‌اند، با مجلات فیلم و گزارش فیلم مدت‌ها همکاری سینمایی داشته و چند سال از مدیران شبکه ۱ سیما بوده است. یعنی‌ از لحاظ تجربی‌ از اکثر کسانی‌ که در خارج کشور هستند برتر است.

البته سؤالی برای خود من همیشه مطرح بوده که چرا نبوی اکثرا پس از راه اندازی یک نشریه، مسئولیت آن را به دیگری می‌‌سپرده و خودش مدیریت اجرایی آن را به عهده می‌‌گرفته. آیا دلیل ضعف او در مسئولیت داشتن است؟ آیا نمی‌‌خواسته که در مقام مسئول روزنامه مجبور به سانسور دیگر نویسندگان بشود؟ آیا به کسی‌ بالاتر از خود نیاز داشته که جلوی نوشته‌های تند و تیز خودش را بگیرد؟ نمی‌ خواسته که در یک جا درجا بزند؟ نمی‌‌دانم.

اما می‌‌دانم که می‌‌توان به وی، حال که خودش پیشنهاد کرده، این فرصت را داد که مدیریت این تلویزیون را حداقل تا زمان راه اندازی به عهده بگیرد. پس از آن می‌توان قضاوت کرد که آیا او توان انجام این کار را دارد یا خیر. شاید هم تا آن زمان کسی‌ دیگر پیدا شود و نبوی مثل همیشه فرمان را به دست او بسپارد.

نبوی چند سالی‌ هست که به دنبال راه اندازی یک تلویزیون است و همیشه خودش آن را گفته و اکنون هم به صورت جدی هدفش را دنبال می‌‌کند و من بخاطر زحمتی که می‌‌کشد و به خاطر مطرح کردن این موضوع با دیگران برای جویا شدن نظر آنها ازش تشکّر می‌‌کنم و خسته نباشید میگم.

اگر کمکی از دست من بر بیاید دریغ نخواهم کرد و مطمئناً هزاران نفر دیگر نیز به کمک او خواهند شتافت، که او نه برای خودش بلکه برای ایران و ایرانی‌ این قدم را برداشته.

امیدوارم که از آغاز این راه حرفه ای‌ها نیز او را همراهی کنند که با داشتن تیمی مجرب رسیدن به این هدف بسیار سهل تر خواهد بود.

می‌ دانم که عده‌ای به دلایل مختلف مخالف نبوی هستند که دلایل همه را محترم میشمارم. اما فراموش نکنید که ما اکنون شدیدا به یک رسانه سبز محتاجیم. فقط با مخالفت کردن راه به جای نمی‌‌رسد. بیائید اقلاً راه حل دیگری پیشنهاد کنید به جای آنکه سر هر کلمه و جمله دائما "نه" بیاورید. منفی‌ بافی و ساز خلاف زدن که هنر نیست، راه حل ارائه کنید.

می‌ گویید که نبوی مامور جمهوری اسلامی است. آیا مامور جمهوری اسلامی روز و شب ضد حکومت ایران مطلب می‌‌نویسد؟ آیا مامور ج. ا. میرود زندان؟ آیا مامور ج. ا. که تصادفا شغل نویسندگی هم دارد و در مملکت خودش از شهرت و محبوبیت بر خوردار است راه می‌‌افتد میرود مملکت فرنگ که نه کسی‌ زبانش را می‌‌فهمد و نه کسی‌ تره برایش خورد می‌کند که حقوق چندر غاز پناهندگی بگیرد؟ نکند برای جاسوسی آمده؟ جاسوسی کی‌؟ من و شما؟! فقط ۱۰ نفر باید بگذارند که جاسوسی او را بکنند.

متهمش می‌‌کنید که در جوانی شغل حکومتی مهمی‌ را در ج. ا. داشته. اما فراموش می‌‌کنید که پس از دو سه سال آنجا را رها کرد و پشت سر خودش را هم دیگر نگاه نکرد و سر خود را به کارهای فرهنگی‌ گرم کرد. هر چند که اگر آنجا می‌‌ماند می‌‌توانست مثل خیلی‌‌های دیگر به پست و مقام‌های بالاتر برسد. می‌‌پرسید چرا سکوت کرد، چرا اعتراض نکرد؟ اگر آن زمان اعتراض کرده بود که رفته بود جلوی جوخه اعدام. اگر دنبال قهرمان می‌‌گردید لطفا از جان خودتان مایه بگذارید. نبوی یک قهرمان نیست، یک نویسنده است. یک نویسنده موفق که زنده اش از "شهید نبوی" بیشتر می‌‌ارزد.

من با آثار طنز او چندان میانه خوبی ندارم و داستان‌هایش را بیشتر می‌‌پسندم، اما آن چند سالی‌ که با موش و گربه بازی سر به سر رژیم می‌‌گذاشت و حرف دل مردم را هر روز طنازانه می‌‌نوشت را اکثرایرانیان فراموش نخواهند کرد. آخرش هم به خاطر همان نوشته‌ها به زندان افتاد.

نبوی بدون شک دوستدار مردم ایران است زیرا که با خنده آنها می‌‌خندد و با غم آنها اشک می‌‌ریزد.

بیایید اگر قصد حمایتش را نداریم اقلاً سر راهش سد نسازیم، که او برای ایران، برای من و شما، برای آینده فرزندانمان قدم بدین راه نهاده. بیایید که همراهش شویم و دست به دست هم برای ایرانی‌ آزاد به پیش برویم.

بیایید تا با اتحاد خود پس گردنی محکمی به خامنه‌ای و نوچه‌هایش بزنیم.

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

ابراهیم نبوی را رها کن ، یقه خامنه‌ای را بچسب

از زمانی‌ که ابراهیم نبوی تصمیم خودش را برای به راه انداختن یک شبکه تلویزیونی اعلام کرده، عده‌ای هنوز چیزی نشده داد مخالفتشان همه جا را گرفته که نبوی این کاره نیست، نبوی جوان که بوده فلان کار را کرده، نبوی تو مصاحبه با طرف مقابل با بی‌ انصافی برخورد کرده، نظرش راجع به کشتار سال ۶۷ بی‌ شرمانه است و الی آخر.

در جواب این دوستان باید بگم که اولا نبوی در کنار سازگارا، گنجی، نوری زاده و چندی دیگر یکی‌ از کسانی‌ بود که در زمان پس از انتخابات در حمایت از مردم و جنبش سبز شروع به نوشتن مقالاتی به سبک طنز و جدی کرد که دست به دست می‌‌چرخید و در آن شرایط سخت که هنوز هم ادامه دارد قوت قلبی بود برای دیگران، خصوصا نامه‌ای که او به خامنه‌ای بلافاصله پس از آن نماز جمعه کذایی نوشت، حرف دل بسیاری از مردم ایران بود.

دوما مگر نبوی گفته حالا که او راه اندازی تلویزیون را به عهده گرفته، سندش را هم به اسم خودش میزند و به دیگران اجازه حرف زدن در آن نمی‌‌دهد، یا اینکه آنها را مجبور به آن می‌‌کند که چیزی را بی‌ اجازه او بر زبان نیاورند؟

نمی‌ دانم اگر مخملباف ، سازگارا یا سروش پیشنهاد ایجاد تلویزیون را می‌ دادند آن وقت چه گفته می‌‌شد؟ آنها هم که سابقه چندان‌ درخشانی ندارند، ولی‌ می‌‌بینیم که همگی در صف جلوی مبارزین از حقوق ایرانیان دفاع می‌‌کنند.

نبوی هم خودش گفته از آنجایی که دیگران وقت انجام این کار را ندارند دست به این مهم زده وگرنه نه احتیاجی به شهرت آن دارد و نه دردسر زیادش.

من از طرفداران دو آتشه نبوی و نوشته‌های او نیستم ولی‌ هنگامی که او به عنوان اولین و تنها فرد چنین پیشنهادی می‌‌دهد، سابقه طولانی هم در تلویزیون، سینما و روزنامه نگاری حرفه‌ای دارد، دوستان صمیمی‌ مثل مخملباف، بهنود، نوشابه امیری، خرسندی، کوثر و بسیاری دیگر اطرافش هستند، که او را در صورت ایجاد این رسانه همراهی خواهند کرد، دیگر دلیلی‌ نمی‌‌بینم که با پیشنهاد او مخالفت کنم.

مگر اینکه شخص یا گروه بهتری برای انجام این کار داوطلب شوند.

من با کمال میل از ابراهیم نبوی برای ایجاد یک رسانه سبز حمایت خواهم کرد، چرا که هر قدمی که شخصی برای ایران و ایرانی‌ بر میدارد را بسیار محترم و شجاعانه می‌‌دانم و وظیفه خود میدانم که از آن پشتیبانی کنم.

اگر هم زمانی‌ متوجه شوم که نبوی و رسانه او بر خلاف میل هم وطنانم اداره و اجرأ می‌‌شود، حمایت خود را از آن قطع می‌کنم.

کسانی‌ که دم از مخالفت با نبوی می‌‌زنند، بهتر است که یا پیشنهاد دیگری ارائه کنند و اگر هم نمی‌‌خواهند نبوی را حمایت کنند، اقلاً سنگ جلوی پایش نیندازند. البته انتقاد سازنده باید ادامه پیدا کند.

ابراهیم نبوی هم مثل باقی‌ انسان‌ها در دوران زندگی‌‌اش دچار لغزش‌هایی‌ بوده و هست. آیا من و تو که از او ایراد می‌‌گیریم خودمان ذاتا فرشته و بی‌ نقص و ایراد هستیم؟ وضعیت گذشته میر حسین موسوی که از ابراهیم نبوی چندین بار خراب تر است. چطور است که حالا او را نیز به دادگاه بکشیم؟

آیا بهتر نیست به جای حمله کردن به دوستداران مردم ایران - که نبوی نیز مطمئنا یکی‌ از آنهاست - هدف حمله خود را خامنه ای‌ها و احمدی نژاد‌ها قرار دهیم؟

نگذاریم که انرژیمان در راه کوبیدن خودی‌ها هدر رود که نتیجه‌ای جز خشنودی دشمنان ندارد.

۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

آغای احمدی نژاد، قاتلین آلمانی‌ آن زن مصری که از دوستان تو هستند




اکثر مردم از شنیدن ماجرای کشته شدن زنی‌ مسلمان در آلمان به دست یک آلمانی نژاد پرست متاثر شدند. جالب اینجاست که احمدی نژاد و طرفدارانش که در چند هفته اخیر با دختران و زنان مسلمان ایرانی‌ رفتاری از خود نشان دادند که آن را فقط با رفتار چنگیز مغول می‌‌توان مقایسه کرد، چنان از این ماجرا غمگین و خشمگین شده ‌اند که حتی برای آن مرحومه پس از نماز جمعه تشیع جنازه هم برگزار کردند، جلوی سفارت آلمان در تهران داد و فریاد راه انداختند و سفیر آلمان را هم به عنوان اعتراض احضار کردند.

البته همه می‌‌دانیم که حکومتی که دلش برای مردم خودش نسوزد، برای جان یک زن مصری هم ارزشی قائل نیست و این حرکت آنها جز تلاشی بیهوده و مضحک برای پائین آوردن صدای اعتراض جامعه جهانی‌ و عزیز کردن خود نزد مسلمانان چیزی نمی‌‌باشد.

آنها اگر واقعا دلشان برای مسلمانان می‌‌سوخت، قتل و عام چند صد نفری مسلمانان چین را محکوم می‌‌کردند، که توسط خود حکومت چین و نه یک فرد طرد شده از جامعه به وقوع پیوست.

اما چرا می‌‌گویم که قاتل آن شهید مصری از طرفداران احمدی نژاد می‌‌باشد؟

همان طور که در اخبار آمده قاتل از طرفداران احزاب نژاد پرست و ضد خارجی‌ آلمان بوده. جالب است بدانیم که این احزاب به خاطر یهودی ستیزی بودن از طرفداران شدید احمدی نژاد می‌‌باشند و حتی پس از انتخابات ایران فورا پیروزی احمدی نژاد را به وی تبریک گفتند (متن تبریک حزب راستگرای DVU به احمدی نژاد) . اگر خاطرتان باشد ۳ سال پیش در کنفرانسی که در ایران راجع به هولوکاست تشکیل شد عده‌ای از اعضأ این احزاب نیز توسط دولت احمدی نژاد به ایران دعوت شدند که نشانگر هم فکری و نزدیکی‌ دو طرفه این دو گروه فاشیست می‌‌باشد.

این اولین باری نبود که نژاد پرستان آلمان دست به جنایت علیه مسلمانان زده ‌اند اما حکومت ایران برای خدشه دار نشدن دوستی‌ خود با این احزاب همیشه چشمان خود را در برابر این جنایات می‌‌بست. اما اکنون که جو بین المللی شدیدا وضع حقوق بشر را در ایران زیر سوال برده، حکومت ایران قصد دارد تا با راه انداختن ماجرایی مثل جریان کاریکاتور‌های توهین آمیز، مسلمانان جهان را خشمگین کرده و به خیابان‌ها بریزد تا از توجه جهان از اخبار داخل ایران بکاهد.

البته خود این حرکت نشان دهندهٔ ضعف و بیم حکومت در قبال اعتراض مردم ایران به نتیجه انتخابات و انعکاس جهانی‌ آن می‌‌باشد و نشانه ای‌ برای معترضین که درمسیر صحیحی قرار گرفته ‌اند و به این مسیر تا رسیدن به هدف خود ادامه باید بدهند.