۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

افزایش قیمت لنگه کفش کهنه در بازار آمریکا همزمان با سفر احمدی‌نژاد

آقای بن برنانکه رئیس بانک مرکزی آمریکا روز یکشنبه از بالا رفتن شدید قیمت لنگه کفش کهنه در بازار آمریکا خبر داد. بنا به گفته وی قیمت این کالا در یک هفته گذشته از ۲ دلار به بالای ۱۵ دلار رسیده است و این افزایش قیمت همچنان ادامه دارد. آقای برنانکه دلیل احتمالی‌ افزایش قیمت لنگه کفش کهنه را سفر هفته آینده احمدی نژاد به آمریکا به قصد شرکت در جلسات سازمان ملل و هجوم ایرانیان و مخالفان دولت جمهوری اسلامی به بازار این کالا عنوان کرد. وی با اشاره به اینکه چنین افزایش قیمتی در تاریخ اقتصاد آمریکا تا کنون بی‌ سابقه بوده است افزود که احتمال نایاب شدن این کالا در روزهای آتی وجود دارد.
در همین رابطه پلیس مرزی از دستگیری دو راننده کامیون ایرانی‌ خبر داد که قصد قاچاق ۸ تن لنگه کفش کهنه از مکزیک به آمریکا را داشتند.
قابل ذکر است که در هفته گذشته قیمت تخم مرغ گندیده نیز به شدت افزایش یافته است



۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

راه قدس از تهران می‌گذرد

زمان جنگ همیشه شعاری داده می‌‌شد به این عنوان که "راه قدس از کربلا می‌‌گذرد". منظور از آن این بود که قبل از حمله به اسرائیل و فتح بیت المقدس و قتل عام صهیونیست ها، باید اول عراق و شهر‌های آن را به تسخیر خود در بیاوریم.

هدفی‌ که خیال ماند و جنگ ۸ ساله با شهادت صد‌ها هزار ایرانی‌ سرانجام با نوشیدن جام زهری به پایان رسید.

اما این خیال همچنان پا برجاست که روزی اسراییلی‌ها را به دریا بریزیم تا بتوانیم فلسطینی‌ها را بر سر خانه و کاشانه خود بر گردانیم.

هیچ شکی نیست که برای بازگرداندن فلسطینی‌ها به آشیانه‌شان و نجات آنها از سالیان سال آوارگی و فلاکت تلاش باید کرد. اما آیا این کار فقط با بیرون راندن اسرائیلیها از سرزمین مقدسشان امکان پذیر است؟ گیریم که اسرائیل به ناحق فلسطین را اشغال و مردمانش را از آنجا رانده است، تقصیر آن کودک یهودی که امروز در کشور اسرائیل چشم به جهان گشوده چیست؟ مگر اسرائل میهن او محسوب نمی‌‌شود؟ آیا باید همان بلائی که بر سر کودکان فلسطینی می‌‌آید نیز بر سر او بیاوریم؟ آیا نمی‌‌توان راه حل دیگری پیدا کرد که این دو کودک در کنار یکدیگر با صلح و آرامش زندگی‌ کنند بدون آنکه کسی‌ مجبور به ترک وطن خود باشد؟

سیاست ایجاد دو کشور در کنار یکدیگر سالهاست که مطرح شده و از هر دو طرف هم گروه‌های بسیاری خواستار انجام آن هستند. اما هر وقت که گفتگو‌ها برای انجام این سیاست به نتیجه نزدیک می‌‌شود این حزب الله لبنان و حزب حماس فلسطین هستند که با کمک و اشاره ایران با پرتاب موشکی یا انفجار بمبی هر چه که بافته شده است را پنبه می‌‌کنند.

جمهوری اسلامی که میداند با آرامش یافتن خاورمیانه انتقادات همه به سوی آنها متمرکز خواهد شد دست به انجام هر کاری می‌‌زند تا هیچ گونه توافقی بین این دو قوم به اجرا نرسد.

به همین دلیل بود که جمهوری اسلامی از یاسر عرفات و حزب فتح که دم از صلح می‌‌زدند هیچ دل‌ خوشی‌ نداشت و اکنون نیز به جای پشتیبانی‌ از محمود عباس، رئیس حزب فتح که نماینده اکثر فلسطینی هاست، حزب تروریستی حماس را حمایت می‌‌کند. چرا که حزب فتح هم پس از سالها جنگیدن سر انجام به این نتیجه رسیده است که این روش آنها را بر سر آشیانه‌شان باز نمی‌‌گرداند. آنها هم حضور مردم اسرائیل را در کنار خود پذیرفته اند و می‌‌خواهند که در کنار آنها کشور خود را مجددا بنا کنند.

اما تا زمانی‌ که حمایت ایران از احزاب تروریستی حماس و حزب الله ادامه دارد نه فلسطینی‌ها روزی از آوارگی و دربدری و زندگی در بیابان رها خواهند شد و نه کودکان اسراییلی می‌‌توانند بدون ترس و وحشت در کوچه‌های شهرشان به بازی با یکدیگر مشغول شوند.

اگر ما واقعا به فکر مردم فلسطین هستیم باید برای آنها شرایطی به وجود بیاوریم که خودشان بتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند و ما به تصمیم آنها احترام بگذاریم و آن را حمایت کنیم. تا زمانی‌ که سیاست تهران چیزی جز این است وضع ایشان تغییری نخواهد کرد، همانطور که در این ۶۰ سال نیز تغییری نکرده.

پس ابتدا باید تهران را از چنگال سیاست حامی‌ ترور آزاد کرد تا بتوان به فلسطینی آزاد رسید. تا زمانی‌ که خامنه ای‌ها و احمدی نژاد‌ها در ایران بر مصدر قدرت هستند، فلسطین نیز روز خوش بر خود نخواهد دید. روز قدس برای آزادی وطنمان ایران، که گامیست نخستین در راه ایجاد صلحی‌ پایدار در خاورمیانه به خیابان خواهیم آمد و فریاد "زنده باد آزادی" و "مرگ بر دیکتاتور" سر خواهیم داد.

آری، راه قدس از تهران می‌گذرد.



۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

آقای اوباما، این رسمش نیست

آقای اوباما، عزیز من، حسین جان، تویی‌ که این همه دم از آزادی و حقوق بشر میزنی، تویی‌ که اینقدر قربون صدقه نلسون ماندلا و ماهاتما گاندی میری، پس چی‌ شد این همه شهید که مردم ایران و جهان رو تو این ۳ ماه عزادار کرد یادت رفت؟ پس چی‌ شد که یک دفعه ندا و سهراب ما رو یادت رفت؟ مگه با دیدن فیلم کشته شدن مظلومانه ندا بغضت نگرفته بود؟ اونجا تو آمریکا که اخبار سانسور نمی‌شه و اینترنت فیلتر نداره، پس حتما از وضع زندانها و زندانیهای اینجا شنیده ای. از تجاوز‌ها شنیده ای، همینطور از گورهای دسته جمعی و از اعترافات تلویزیونی. حتما خانواده‌های ایرانی‌ رو دیدی که الآن هفته هاست از این زندان به اون زندان، از این بیمارستان به اون بیمارستان دربدر دنبال بستگانشون آواره هستن و آخرش هم چیزی جز جنازه تیکه پاره عزیزشون نصیبشون نمی‌شه.

نمی‌ خوام که گریه و زاری راه بندازم که دلت برامون بسوزه. نه، احتیاجی به تو و دلسوزی تو نیست. فقط غافلگیر شدم از کسی‌ که این همه ادعای بشر دوستیش می‌شه و بعدش پشت سر هم به طرف احمدی نژاد و خامنه‌ای دست دوستی‌ دراز میکنه.یک دفعه شب عیدی دستت رو دراز کردی، یک دفعه قبل از انتخابات، یک دفعه هم حالا که پیشنهاد مذاکره دادی. ‌آخه لاکردار، یعنی‌ تو واقعا میتونی‌ که دستان خونین اینها رو تو دستت بگیری و بهشون "هِلو، ‌ها آار یو" بگی‌؟ میتونی‌ به کسانی‌ که این همه جنایت کردن لبخند بزنی‌‌ و سر یک میز بشینی‌ و باهاشون پسته بشکنی و مذاکره کنی‌؟ بابا دست مریزاد!

توی همین مملکت ۲ تا رئیس جمهور و یک نخست وزیر سابق این بابا رو به رسمیت نمیشناسن، مردم دارن خودشون رو به آب و آتش می‌‌زنن که یک جوری به همه بگن این مرتیکه رئیس جمهور ما نیست، این یارو رای ما رو دزدیه. کلیشون رو هم گرفتن بردن به ناکجا آباد و خدا میدونه چی‌ سرشون بیاد. اون وقت تو از ینگه دنیا پیغام میدی که من تبریک نمیگا، به رسمیت نمیشناسما، ولی‌ مذاکره می‌کنم. خوب یک دفعه به رسمیت بشناس و دسته گل هم براش بفرست دیگه.

ببینم، حالا حتما می‌خوای هر جوری شده‌ با اینها بشینی سر یک میز و تکلیف بمب اتمی‌ ایران را مشخص کنی‌؟ آخه داداش من، اینها که یک روده راست تو شیکمشون پیدا نمی‌شه، حالا گیریم که مذاکره هم کردن، امضا هم دادن، دستت رو هم بالاخره فشردن که خشک نشه از بس رو هوا به طرفشون نگه داشتی، یعنی‌ به اون قرارداد اصلا اطمینانی هست؟ این احمدی نژاد داره صاف صاف راه میره و دروغ میگه، بعد چطوری می‌شه به قول و امضاش اعتماد کرد؟ تقلب که نکردن هیچی‌، زدن و کشتن و تجاوز کردن و بعدش هم گفتن که ما نبودیم، خودشون بودن. آخه مگه می‌شه که آدم خودش به خودش تجاوز کنه؟ چطوری می‌‌تونی به کسی‌ که به مردم مملکت خودش هم رحم نداره اعتماد کنی‌؟ این یارو که با هم وطن‌های خودش این کار رو می‌کنه، فکر کردی که با شیطان بزرگ از در دوستی‌ در میاد؟ واقعا که یا ساده دلی‌ یا اینکه ما رو نخاله گیر آوردی.

گفتم که، ایرانیها خودشون از پس مشکلشون بر میان و احتیاجی به کمک این و اون ندارن، اما مذاکره‌ کردن تو با این رئیس جمهور تقلبی می‌‌تونه به خیال خودش وجهه قانونی بهش بده و کمکش کنه که چند روزی بیشتر بر سر قدرت بمونه. درسته که اینها رفتنی هستن، آن هم خیلی‌ زود، ولی‌ هر یک روز اضافه هم که قدرت توی دستشون باشه، زیاده. چون تو همون یک روزمیتونن خون خیلی‌‌های دیگه رو هم بریزن.

چیز دیگه‌ای هم که برام سواله اینه که چرا توی این وضعیت شلوغ پلوغ که مردم افتادن به جون اینها و پایه‌های حکومتشون تق و لق شده هوس مذاکره به سرت افتاده؟ حالا نمی‌شد که مثل این ۳۰ سال یه چند ماه دیگه هم صبر می‌‌کردی؟

بهرحال اوبامای عزیز، اگه اینقدر دوست داری که حتما با یکی‌ دست بدی، دستت رو به سوی صاحبان اصلی‌ این مملکت دراز کن. مطمئن باش که اون وقت نه کسی برات خط و نشون میکشه، نه جواب سر بالا بهت میده ونه یواشکی پونزلای انگشتاش میذاره.

تو دستت رو با صداقت بگیر این طرف سوی مردم، ما اون رو به گرمی‌ میفشاریم