۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه

در حکایت یاعلی گفتن رهبر انقلاب به هنگام تولد

گویند شبی شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيد ما؟ گفت واى بر شما! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و اسهال شدیدی گرفته‌ام و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است، پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند چيزى نيافتيم آن ملعون گفت خاک بر سرتان كه اِسْتعلام اين امر كار من است پس فرو رفت در دنيا و جولان كرد در تمام دنيا تا به مشهد رسيد، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرا گرفته اند، چون خواست كه داخل شود جبرئيل گفت برگرد اى ملعون ! گفت اى جبرئيل، يك حرف از تو سؤال مى كنم، راستی‌ حسینی بگو امشب چه واقع شده است در زمين؟ جبرئيل گفت آقا به دنیا آمدند. شیطان با پوزخند گفت: خوب که چی‌، چیزی که زیاده از این آقاها. جبرئیل گفت: این آقا با بقیه آقا‌ها فرق می‌‌کنند، ایشان رهبر کبیر انقلاب خواهند شد. شیطان باز خندید و گفت: ‌ای بابا، از این رهبرها زیاد دیده‌ایم.جبرئيل گفت: اما ایشان زمان تولد عمامه به سر داشتند و با تسبیح ذکر یاعلی می‌‌گفتند. پرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست؟ گفت نه، تو را بهر او بهره‌ای هست. ابلیس گفت: سخن پیچیده مگو، گونه‌ای بگو که ما نیز بفهمیم. جبرئیل پاسخ داد: ایشان تو را رو سفید خواهند کرد. شیطان دو دستی‌ بر ملاج خود کوبید و شیون کنان دور شد.

از کتاب منتهی‌ الآلات و با تشکر از ثقة الاسلام مرحوم شيخ عباس قمی

هیچ نظری موجود نیست: