۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

روز تولد شهیدانمان، خانواده آنها را تنها نگذاریم

مرگ هر عزیزی برای اطرافیانش خیلی‌ سخت است. خصوصا اگر آن عزیز جوان و ناکام باشد و مرگش هم ناگهانی و بدون بیماری قبلی‌ پیش آمده باشد. ما ایرانیها رسم قشنگی‌ داریم که به مدت ۴۰ روز خانواده عزادار را تنها نمیگذاریم و همیشه عید‌ها نخست به دیدار ایشان میرویم، تا شاید کمی‌ از غم و اندوه آنها بکاهیم.

تاریخ دیگری که میتواند مهم باشد، سالروز تولد شهدای ماست. خصوصا که مادران داغ دارشان در این روز بیش از هر وقت دیگری به یاد ساعت ها، دقیقه‌ها و ثانیه‌های روزی هستند که فرزندشان پا به جهان هستی‌ نهاد. لحظه‌هایی‌ را به خاطر میاورند که با درد و اضطراب راهی‌ بیمارستان بودند و پس از تحمّل دردی غیر قابل وصف نوزاد خود را برای اولین بار به آغوش کشیدند. نوزادی که پدر و مادرش برای آینده او نقشه‌ها کشیده بودند و آرزو‌ها داشتند، بی‌ خبر از آنکه روزی عزیز دلبندشان قربانی قدرت پرستی‌ دژخیمان خواهد شد.

بیائید در این روز با دسته‌های گل به دیدار این خانواده‌ها برویم. برویم تا بدانند عزیزان آنها، عزیزان ما نیز هستند. بدانند که ما خانواده شهیدانمان را همانند خانواده خود می‌‌دانیم. دلداریشان بدهیم، بگوییم که اگر چه شاید آرزوها و نقشه‌هایشان بر آورده نشد، ولی‌ فرزندشان به آن‌ چنان درجه و مقامی دست یافت که ارزشش از هر امید و آرزویی بالاتر است، که چه مقامیست بالاتر از مقام شهید؟

چه مقامیست بالاتر از مقام کسی‌ که در راه حقیقت، در راه آزادی، برای دفاع از حق خود و هم نسلان خود و نسل‌های آینده‌اش و برای سر بلندی کشورش ایران با دستانی خالی‌ ولی‌ مشتی گره کرده به جنگ با جور و ستم ودروغ برود و شجاعانه جان خود را فدا کند؟

مگر ما می‌‌توانیم نداها، سهراب‌ها و علیرضا‌های خود را روزی از یاد ببریم؟ نه، هرگز. تا ایران و ایرانی‌ هست حماسه این شهیدان چون افسانه دهان به دهان خواهد چرخید و یادشان تا ابد در خاطره‌ها زنده خواهد ماند. به راستی‌ که شهیدان زنده هستند.

هیچ نظری موجود نیست: