۱۳۹۰ شهریور ۲۸, دوشنبه
عکسهایی از جشنهای تولد بهنود رمضانی، از یک تا هجده سالگی
بهنود رمضانی، عزیزی که در چهارشنبه سوری سال ۸۹ جان خود را تقدیم آزادی میهنش کرد. امروز، ۲۸ شهریور ماه تولد ۱۹ سالگی این بزرگمرد است. بهنود جان، تولدت مبارک
۱۳۹۰ تیر ۲۱, سهشنبه
گوشه ای از نوشتههای سهراب اعرابی در دفتر خاطراتش (این نوشته مربوط به ۵ سال پیش است)
هر انسانی برای رسیدن به آزادی مورد نظر خود باید تلاش کند و البته بعد از رسیدن به آن نیز از آزادی خود به نحو درست استفاده کند و آن را تحت هر شرایطی حفظ کند. برای هر کاری یک مانعی وجود دارد. دراین راه هم موانع فراوانی وجود دارد. پس باید با آنان جنگید نه با اسلحه توپ تانک با عقل هوش و درایت.
در این هفته ما صدمین سال انقلاب مشروطه را در پیش رو داریم. انقلابی که نقطه ی عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود. انقلابی که با عقل صورت گرفت نه با چوب و چماق! اما پیش از هر چیز دلایل شکست آن ها را باید پرسید ؟؟؟؟؟؟؟؟/
از صفحه فیسبوک سهیل اعرابی
۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه
ندا جان، تولدت در قلب میلیونها انسان مبارک .... جات خیلی خالیه، جای همتون خالیه
مهربانم، خودت هم خوب میدانی که در این دو سال لحظهای فراموشتان نکردیم. شاید برای مدتی همه راهها را سد کرده باشند ولی برای بازپسگرفتنِ حقتان این سدِ سیاه را از میان برخواهیم داشت. تَرَکهای روی سد را میبینی؟ میبینی که چگونه از درون خرد شده و میلرزد؟ میبینی که در حال سقوط است؟ میبینی که دژخیمان چگونه به جان یکدیگر افتادهاند؟ اینها همه حاصل تلاش میلیونها نفر از خواهران و برادران توست که قول داده بودند ساکت ننشینند و رای و حق شما را پس بگیرند، حتّی اگر مانند محمدها و صانعها در راه انجام قولی که داده بودند از جان خود گذشته باشند.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۰, سهشنبه
نامه جمعی از وبلاگ نویسان سبز خطاب به مبارزان سوری
موج برخاسته از سرکشی مردمان از زیر یوغ بندگی ظالمان، با گذر از ایران و تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین، امروز قدرتمندتر و عظیمتر، به کاخ حاکمان سوریه رسیده است. گویی که این موج سرکش سر ایستادن ندارد و مشعل آزادیخواهی دست به دست گشته و اینک بر فراز دستان شما مردمان سوریه قرار گرفته است. مشتان گره کرده و اراده با شکوهتان و پایداری سرسختانه تان به رغم شدت سرکوبها و خونریزیهای دستگاه فاسد و سرکوبگر حاکمان سوری، تحسین ایرانیان و جهانیان را برانگیخته است.
آزادیخواهان ایران نیز که خود ذیل لوای پرچم سبز مبارزه، به فردای آزادی چشم امید بسته اند، از روز نخست کنجکاوانه و مشتاقانه مبارزه شما مردم سوریه را دنبال می کنند و پیروزی تان را به آرزو نشسته اند و خود را در خشمها و هیجانها و امیدهایتان شریک می دانند. دریغ که آن سوی میدان، حاکمانی نشسته اند که قلب های مرعوبشان مانع از درک حماسه حضور مردم می شود و از هراس فرو ریختن بنای استبدادشان حکم به خونریزی می دهند و بر موج خروشان مردم شمشیر می کشند و نمی دانند که موجهای بلندتر که از پی می آیند به مراتب ویرانگرترند.
برای هر ملت، روزی فرا می رسد که شرافت و سربلندی خویش را در بوته آزمایش می بیند و برای پاسداری از آن ناگزیر به قیام می شود. حماسه ای که شما مردم سوریه به تصویر کشیده اید حماسه ای آشنا برای ما مردم ایران است. در هر خبری که از زیر شدیدترین فشارها و سانسورها به دست ما می رسد و در هر فیلمی که از آماج رگبار مسلسلهای نظامیان سوری به تصویر کشیده می شود، داستان مبارزه خود را می بینیم. همین همداستانی است که جنبش های آزادیخواهی منطقه را در کنار هم می نشاند و جباران و حاکمان سرکوبگر را در جبهه مشترک قرار می دهد. حاکمان همدست منطقه، امروز در سرکوب مردم منافع مشترک پیدا کرده اند و در جنایت، یکدیگر را همراهی می کنند. یکی دستگاه تبلیغ و دیپلماسی اش را مامور می کند که قتل شهروندان مبارز را مشروع جلوه دهد و آزادیخواهان را به عنوان فتنه گران و آشوبگران جلوه دهد و دیگری لشکر سرکوبش را به همراهی در جنایات گسیل می دارد؛ یکی لشکر سرکوب به بحرین می فرستد و دیگری جوخه های امنیتی اش را به سوریه. اوج این نمایش های فریبکارانه آنجاست که مدعیان رهبری مسلمین جهان از تریبون نماز جمعه تهران برای مردم مصر خطبه می خوانند و برای مردم فلسطین جامه می درند و در همان حال کشتار سوریان را مشروع اعلام می دارند. این ادامه همان توهم مالیخولیایی است که اجازه می دهد بر مسند خداوندگاری تکیه زنند و بدین سان بی محابا درباره جان افراد به قضاوت بنشیند و یکی را شهید بخوانند و دیگری را فتنه گر. از همین روست که امروز سیاهی چهره شان هویدا شده و تایید جنایتهای شرکای سیاسی و همدستی شان با ظالمان منطقه، طشت رسوایی شان را بر زمین انداخته است.
تحولات اخیر منطقه حداقل حسنش این بوده که پرده از چهره نفاق آلود حکومت هایی که پشت دفاع از فلسطینیان و مخالفت با اسراییل پنهان شده اند و مسایل اعراب فلسطین را در هیاهوی تبلیغاتی وجه المصالح اهداف شوم خود کرده اند تا مشروعیتی کاذب برای خود و حکومت نامشروعشان ایجاد کنند برداشته است. مگر می توان همزمان هم مدعی دفاع از حقوق ملت فلسطین بود و هم به کشتار مردمان کشور خود دست زد؟ مگر می توان با موضوع حقوق بشر با استاندارد های دوگانه برخورد کرد و آدم کشی در فلسطین را محکوم کرد اما کشتار در کشور تحت حکومت خود و یا در کشورهای مشترک المنافع را جایز برشمرد؟ این ترفند دروغین حکومت های خودکامه کشورهای عربی از یک سو و هیاهوی تبلیغاتی حکومت مستبد ایران برای بهره برداری سیاسی از اوضاع آشفته فلسطینیان از سوی دیگر، قطعا از این پس نمی تواند موجبات فریب مردم منطقه را فراهم آورد.
سوای عملکرد غیرقابل دفاع حکومت نامشروع و کودتایی ایران، ریخته شدن خون مبارزان سوری، براستی به جان آزادیخواهان ایرانی ناگوار آمده است. ایمان داریم که به مدد پایداری مردمان ، بیرق ظلم برچیده خواهد شد و کاخ لرزان استبداد در برابر شکوه حضور مردم فروخواهد ریخت. خون آزادیخواهان سوری، فرش قرمزی خواهد شد برای قدوم مبارک آزادی . این سان که شما ملت سوریه پرچم مبارزه را با صلابت در دست گرفته اید، و اینچنین پرغرور در اهتزازش پایمردی می کنید، دیر نباشد که بیرق پیروزی را بر قله سعادت برافرازید. بدانید و آگاه باشید که در این راه آرزو و دعای خیر آزادیخواهان جنبش سبز ایران، بدرقه راهتان خواهد بود.
جمعی از وبلاگ نویسان سبز
• آخرین لیست وبلاگ های امضا کننده را از http://spinooza.blogspot.com/ دنبال نمایید.
• در صورت تمایل به امضا نمودن این نامه و اضافه شدن به این لیست، پس از انتشار این مطلب در وبلاگ خود، آدرس لینک مربوطه را به آدرس spinooza56@gmail.com ایمیل نمایید.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه
خامنهای سه شرط احمدینژاد را پذیرفت
آقای خامنهای رهبر جمهوری اسلامی سه شرط محمود احمدینژاد برای بیرون آمدن از اتاقش را پذیرفته است. بنا بر گزارشات تایید شده از مهدکودک بیت رهبری سه شرط احمدینژاد از قرار زیر بودهاند:
۱- او و مشایی اجازه داشته باشند مثل قدیم هر شب روی یک تخت بخوابند و هر دو به نوبت پستونک یکدیگر را میک بزنند
۲- مقام رهبری هر شب شخصاً پوشک وی را عوض کند و بگوید که نظر او به محتویات پوشک ایشان نزدیکتر است
۳- مقام رهبری اسباببازیهای حیدر مصلحی، مصطفی نجار و سعید جلیلی را از آنها گرفته و به احمدینژاد بدهد
احمدینژاد نیز قبول کرده است در صورت پذیرفته شدن شرایطش عمامه مبارک مقام رهبری را به ایشان بازگرداند. تا زمان ارسال خبر این عمامه هنوز از خشکشویی برنگشته بود.
وی همچنین قرار است در یک شوی تلویزیونی حضور یافته و بر میثاق دائمی خود با مقام ولی فقیه به صورت خودجوش تاکید کند.
۱۳۹۰ فروردین ۲۵, پنجشنبه
در حکایت یاعلی گفتن رهبر انقلاب به هنگام تولد
گویند شبی شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيد ما؟ گفت واى بر شما! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و اسهال شدیدی گرفتهام و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است، پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند چيزى نيافتيم آن ملعون گفت خاک بر سرتان كه اِسْتعلام اين امر كار من است پس فرو رفت در دنيا و جولان كرد در تمام دنيا تا به مشهد رسيد، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرا گرفته اند، چون خواست كه داخل شود جبرئيل گفت برگرد اى ملعون ! گفت اى جبرئيل، يك حرف از تو سؤال مى كنم، راستی حسینی بگو امشب چه واقع شده است در زمين؟ جبرئيل گفت آقا به دنیا آمدند. شیطان با پوزخند گفت: خوب که چی، چیزی که زیاده از این آقاها. جبرئیل گفت: این آقا با بقیه آقاها فرق میکنند، ایشان رهبر کبیر انقلاب خواهند شد. شیطان باز خندید و گفت: ای بابا، از این رهبرها زیاد دیدهایم.جبرئيل گفت: اما ایشان زمان تولد عمامه به سر داشتند و با تسبیح ذکر یاعلی میگفتند. پرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست؟ گفت نه، تو را بهر او بهرهای هست. ابلیس گفت: سخن پیچیده مگو، گونهای بگو که ما نیز بفهمیم. جبرئیل پاسخ داد: ایشان تو را رو سفید خواهند کرد. شیطان دو دستی بر ملاج خود کوبید و شیون کنان دور شد.
از کتاب منتهی الآلات و با تشکر از ثقة الاسلام مرحوم شيخ عباس قمی
از کتاب منتهی الآلات و با تشکر از ثقة الاسلام مرحوم شيخ عباس قمی
۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه
محل خودسوزی جوان ایرانی در آمستردام
کامبیز روستایی، مرد ۳۶ ساله ایرانی به دلیل مردود شدن درخواست پناهندگیش از طرف کشور هلند (پس از گذشت حدود ۱۰ سال) و خطر تحویل داده شدن به رژیم جمهوری اسلامی خود را در میدان "دام" در مرکز شهر آمستردام سوزاند و پس از یک روز جان سپرد। عکسهایی که مشاهده میکنید در مراسم یادبود کامبیز در محل خودسوزی او برداشته شده اند. این مراسم در روز یکشنبه ۱۱ آوریل برگزار شد.
روحش شاد و آزاد باد که در دوران زندگی کوتاهش نه در زادگاه خود و نه در غربت نتوانست طعم آزادی را بچشد
اشتراک در:
پستها (Atom)